نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
دانشگاه علامه طباطبائی
چکیده
اندیشمندان فلسفۀ میانفرهنگی، توجه به دیگری و چگونگی پذیرش وی را از شروط اساسی در تحقق همآیی و «کنسرت فرهنگها» دانسته و آن را بازتابی از الزامات فرهنگی، عقیدتی، اجتماعی و فکریِ هر جامعه به شمار آوردهاند. وقوفِ صرف به آموزهها، اهداف و آرمانهای فلسفۀ میانفرهنگی بدون تلاش برای کاربردی و اجرایی کردن آن، کمک چندانی به برقراری صلح جهانی نمیکند؛ بلکه باید به دنبال راههایی برای اجرای این آرمان بود. شعر به عنوان هنری تأثیرگذار، منبعی مناسب برای بررسی کاربردی و عملیِ آموزههای فلسفۀ میانفرهنگی در هر جامعه و محکی برای شناسایی ظرفیتهای فرهنگی جامعۀ هدف در برابر این رویکرد جهانی است. ژانر غنایی یا لیریک در ادبیات هر ملّت، به ویژه با حضور پررنگِ «دیگری» در مقام قهرمان اصلی( معشوق) ، محملی مغتنم برای بررسی شیوههای بروز هویتِ خودی در مواجهه با دیگری است. در این پژوهش، مجموعه شعرهایی عاشقانه از دو دهۀ هشتاد و نود ایران، با هدف شناسایی شیوههای به رسمیتشناختن، ارتباط، گفتوگو و هویتِ دیگری، با آنچه در فلسفۀ میانفرهنگی مطرح شده، مورد بررسی قرار گرفته و یافتههای پژوهش حاکی از آن است که نوع نگاه به دیگری به ویژه دیگریِ نزدیک در این نوع شعر، بیشترین همانندی را با آموزههای فلسفۀ میانفرهنگی دارد..
کلیدواژهها